با تلخ ترین نت های دنیا
می نوازم موسیقی دنیا را
دیروز بی خداحافظی رفتی
دلم هزار پاره شد
هر پاره هزار ذره شد
باران با تمام شدتش میبارد
تا هوای بارانی چشمهایم را بپوشاند
بارانی که از باریدنش نفرت داشتی
و صدایش عذاب لحظه هایت بود
هر شب انچنان با ضربه های کوبنده اش
بر شیشه ها می کوبد
تا صدای ناله های شبانه ام را کس نشنود
دلم چون دلت سنگ نیست
اکنون کویری گشته ترک خورده
از درد ترک هایش به خود می پیچد
گرچه سال ها از من دوری
هر شب عزیزی را در درونم خواهم کشت
هر شب شعرهایم را خواهم سوزاند
هر شب سیگار برگی را
به یادت خواهم سوزاند
هر شب غزل های عاشقانه ات را
به یاد می سپارم
و در دورترین نقطه ان را
به خاک می سپارم
چنان که دیگر ذره ای
از خاطرات باقی نماند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *