نثارت میکنم امشب
غمبارترین سرودها را
مینویسم
با قلم زرین ستاره ها
هزاران دارم ها را
بر آرامگاه قلب شکسته و
صد پاره شده ام.
ترانه های شبانه ام
در عمق مرداب چشمانت
می سرایند نغمه های محبوس مرا.
و پلی میسازند میان
سایه و حضور غریبت…
ساعت احساس را
کوک میکنم به وقت شراره های
گرگرفته ی تنت.
گاه اسیر شهر خواب میشوم
شاید بیایی و از میان برداری
بغض ولگرد شب را.
و گاه چون پرنده ای مجنون
غرق قعر تنهایی میشوم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *