سفری کوتاه کرده چشمانت به سرزمین چشمانم… عطش بوسه ها کشیده آتش اشتیاق های عمیق غرق گشتن در میان لنگرگاه بازوانت… در میان هیاهوی نفس های گرگرفته جایی در آغوش بوسه و عطر هوسها می خوانمت منی که تو را میخواهد.