حکایت زندگی حکایت جالبیست .ای کاش کودک می ماندیم، در آن دنیای رنگین.نوشتن به ما آموختند، اما با مدادی سیاه، همچون سیاهی روزگار.
نوشتیم گفتند:اگر اشتباه کردید پاک میشود، پاکش کردیم
بزرگتر شدیم زندگی بی رحم تر گشت خودکار را میان انگشتانمان جای دادند و
گفتند:اکنون بنویسید، نوشتیم
گفتند:احتیاط کن، زیرا اگر اشتباه کنید پاک نمیشود.
درست گفتند اشتباهات کودکیمان چه سهل پاک شد اما غافل از این که سایه هایشان همیشه بر دوشمان سنگینی کرد، در بزرگسالی زخم هایی بر وجودمان نهاد که تا غروب زندگی آرام آرام مسموممان کرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *